×  
جستجو  
جواب سئوالات درباره زندگی و خداوند
شناخت خداوند

انجيل يوحنّا

باب ۹

PDF AddToAny Email X Facebook WhatsApp

شفاي كور مادرزاد

۱ و وقتي كه مي رفت، كوري مادرزاد ديدي.
۲ و شاگردانش از او سؤال كرده، گفتند: اي استاد، گناه كِه كرد، اين شخص يا والدين او كه كور زاييده شد؟
۳ عيسي جواب داد كه گناه نه اين شخص كرد و نه پدر و مادرش، بلكه تا اعمال خدا در وي ظاهر شود.
۴ مادامي كه روز است، مرا بايد به كارهاي فرستندة خود مشغول باشم. شب مي آيد كه در آن هيچ كس نمي تواند كاري كند.
۵ مادامي كه در جهان هستم، نور جهانم.
۶ اين را گفت و آب دهان بر زمين انداخته، از آب گِل ساخت و گِل را به چشمان كور ماليد،
۷ و بدو گفت: برو و در حوض سيلوحا به معني مُرْسَل است بشوي. پس رفته شست و بينا شده برگشت.
۸ پس همسايگان و كساني كه او را پيش از آن در حالت كوري ديده بودند، گفتند: آيا اين آن نيست كه مي نشست و گدايي مي كرد؟
۹ بعضي گفتند: همان است. و بعضي گفتند: شباهت بدو دارد. او گفت: من همانم.
۱۰ بدو گفتند: پس چگونه چشمان تو باز گشت؟
۱۱ او جواب داد: شخصي كه او را عيسي مي گويند، گِل ساخت و بر چشمان من ماليده، به من گفت به حوض سيلوحا برو و بشوي. آنگاه رفتم و شسته بينا گشتم.
۱۲ به وي گفتند: آن شخص كجا است؟ گفت: نمي دانم.
۱۳ پس او را كه پيشتر كور بود، نزد فريسيان آوردند.
۱۴ و آن روزي كه عيسي گِل ساخته، چشمان او را باز كرد، روز سَبَّت بود.
۱۵ آنگاه فريسيان نيز از او سؤال كردند كه چگونه بينا شدي؟ بديشان گفت: گِل به چشمهاي من گذارد. پس شستم و بينا شدم.
۱۶ بعضي از فريسيان گفتند: آن شخص از جانب خدا نيست، زيرا كه سَبَّت را نگاه نمي دارد. ديگران گفتند: چگونه شخص گناهكار مي تواند مثل اين معجزات ظاهر سازد. و در ميان ايشان اختلاف افتاد.
۱۷ باز بدان كور گفتند: تو دربارة او چه مي گويي كه چشمان تو را بيناساخت؟ گفت: نبي است.
۱۸ ليكن يهوديان سرگذشت او را باور نكردند كه كور بوده و بينا شده است، تا آنكه پدر و مادر آن بينا شده را طلبيدند.
۱۹ و از ايشان سؤال كرده، گفتند: آيا اين است پسر شما كه مي گوييد كور متولّد شده؟ پس چگونه الحال بينا گشته است؟
۲۰ پدر و مادر او در جواب ايشان گفتند: مي دانيم كه اين پسر ماست و كور متولّد شده.
۲۱ ليكن الحال چطور مي بيند، نمي دانيم كِه چشمان او را باز نموده. او بالغ است از وي سؤال كنيد تا احوال خود را بيان كند.
۲۲ پدر و مادر او چنين گفتند زيرا كه از يهوديان مي ترسيدند، از آنرو كه يهوديان با خود عهد كرده بودند كه هر كه اعتراف كند كه او مسيح است، از كنيسه بيرونش كنند.
۲۳ و از اينجهت والدين او گفتند: او بالغ است از خودش بپرسيد.(
۲۴ پس آن شخص را كه كور بود، باز خوانده، بدو گفتند: خدا را تمجيد كن. ما مي دانيم كه اين شخص گناهكار است.
۲۵ او جواب داد: اگر گناهكار است نمي دانم. يك چيز مي دانم كه كور بودم و الآن بينا شده ام.
۲۶ باز بدو گفتند: با تو چه كرد و چگونه چشمهاي تو را باز كرد؟
۲۷ ايشان را جواب داد كه الآن به شما گفتم. نشنيديد؟ و براي چه باز مي خواهيد بشنويد؟ آيا شما نيز اراده داريد شاگرد او بشويد؟
۲۸ پس او را دشنام داده، گفتند: تو شاگرد او هستي. ما شاگرد موسي مي باشيم
۲۹ ما مي دانيم كه خدا با موسي تكلّم كرد. امّا اين شخص را نمي دانيم از كجا است.
۳۰ آن مرد جواب داده، بديشان گفت: اين عجب است كه شما نمي دانيد از كجا است و حال آنكه چشمهاي مرا باز كرد.
۳۱ و مي دانيم كه خدا دعاي گناهكاران را نمي شنود؛ وليكن اگر كسي خداپرست باشد و ارادة او را بجا آرد، او را مي شنود.
۳۲ از ابتداي عالم شنيده نشده است كه كسي چشمان كور مادرزاد را باز كرده باشد.
۳۳ اگر شخص از خدا نبودي، هيچ كار نتوانستي كرد.
۳۴ در جواب وي گفتند: تو به كلّي با گناه متولّد شده اي. آيا تو ما را تعليم مي دهي؟ پس او را بيرون راندند.
۳۵ عيسي چون شنيد كه او را بيرون كردند، وي را جسته، گفت: آيا تو به پسر خدا ايمان داري؟
۳۶ او در جواب گفت: اي آقا كيست تا به او ايمان آورم؟
۳۷ عيسي بدو گفت: تو نيز او را ديده اي و آنكه با تو تكلّم مي كند همان است.
۳۸ گفت: اي خداوند ايمان آوردم. پس او را پرستش نمود.
۳۹ آنگاه عيسي گفت: من در اين جهان بجهت داوري آمدم تا كوران بينا و بينايان، كور شوند.
۴۰ بعضي از فريسيان كه با او بودند، چون اين كلام را شنيدند گفتند: آيا ما نيز كور هستيم؟
۴۱ عيسي بديشان گفت: اگر كور مي بوديد گناهي نداشتيد و لكن الآن مي گوييد بينا هستيم. پس گناه شما مي ماند.


۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۱, ۱۲, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶, ۱۷, ۱۸, ۱۹, ۲۰, ۲۱

 

 چطور میتوانیم با خداوند رابطه شخصی خود را آغاز نمائیم؟
 آیا سئوالی دارید؟

با دیگران سهیم شوید
AddToAny Email X Facebook WhatsApp